در ملی شدن صنعت نفت مناقشات فکری در ایران بالاست؛ موافقان از آن با نعمت و مخالفان با نقمت نفت یاد میکنند. محمدعلی موحد متفکر ایرانی در آستانه 98 سالگی از نگاه دیگری به این پرسش سعی دارد پاسخ دهد.
به گزارش سایت خبری – تحلیلی دانشگاه علامه طباطبایی (
عطنا)، به مناسبت به مناسبت هفتادمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت در ایران، همایش بین المللی ملی شدن صنعت نفت در ایران: تاثیرات منطقه ای و بین المللی با حضور میهمانان داخلی و خارجی برگزار شد.
در این مراسم محمدعلی موحد، حقوقدان، ادیب و نویسنده کتاب خواب آشفته نفت (
لینک) به بازخوانی این رویداد مهم در تاریخ معاصر ایران پرداخت.
این مراسم به میزبانی دانشگاه علامه طباطبایی با همکاری انجمن علوم سیاسی ایران، انجمن علمی مطالعات صلح ایران و انجمن ایرانی مطالعات منطقه ای به صورت مجازی برگزار شد. گفتار زیر برگرفته از سخنان محمدعلی موحد با عنوان اثرات و ثمرات ملیکردن نفت در پی آمده است:
ملی شدن نفت ایران | اثرات و ثمرات آن
در قرن بیستم که اینک بیست سالی با آن فاصله گرفتهایم، سه تحرک عمدۀ انقلابی در ایران رخ داد: انقلاب مشروطه، ملی شدن نفت، و انقلاب اسلامی. دربارۀ این سومی هنوز زود است که بتوان جمعبندی دقیق و جامعی ارائه کرد.
از دو جنبش قبلی یعنی مشروطه که بیش از صد سال بر آن سپری گردیده، و ملی شدن نفت که اینک به یادبود آن این مراسم برگزار میشود معمولاً تصویری بیشتر منفی ارائه شده و هردو حرکت را تا حدی عقیم و ناکام و شکستخورده توصیف کردهاند.
چنین برداشتی، مخصوصاً در مورد ملی شدن نفت که به فاجعۀ 28 مرداد 1332 انجامید، قابل فهم است و ناچار باید با احتیاط تمام در باب آن سخن گفت. کتاب دربارۀ جریان ملی شدن زیاد نوشته شده اما در تمام آنها اصلِ مسئله، یعنی ملی شدن، در زیر سایۀ بلندِ شخصِ مصدّق قرار گرفته و موضوع مهم بررسی تأثیرات ملی شدن در وقایع بعدی مغفول افتاده است.
داستان ملی شدن نفت با ماجرای سرگذشت مصدّق سخت در هم تنیده و مصدّق بویژه برای ایرانیان یک چهرۀ اسطورهای است و مانند بسیاری از مردان بزرگ دنیا هوادارانی بغایت متعصب دارد که برای او قدّوسیّتی در حدّ امام معصوم قائلند.
معاندان و مخالفانی هم دارد به همان حدّت و شدّت که او را به چشم سیاستمداری مغرض و محیل و ناکارآمد و خودبین مینگرند و لاجرم گزارشهای هردو گروه مصروف برجستهتر کردن هنرهای مصدّق یا پررنگتر کردن کاستیهای او است.
من شخصاً که کوشیدهام از این افراط و تفریط برکنار بمانم، در جلد دوم خواب آشفتۀ نفت فصلی زیر عنوان کارنامۀ مصدّق دارم که آن هم کارنامۀ مصدّق است و نه کارنامۀ ملی شدن صنعت نفت.
ما نسخۀ ملی شدن (ناسیونالیزیشن nationalization) را از اروپا گرفتیم. بعد از جنگ جهانگیر دوم در برخی از کشورهای بزرگ اروپا حکومتهایی با گرایشهای سوسیالیستی روی کار آمدند که میخواستند صنایع بزرگ را از حوزۀ عملِ سرمایهداریِ خصوصی خارج سازند.
دو هدف از ملی شدن صنعت نفت
اما مقصود ما از ملی کردن نفت تغییر سیاست مالی و اقتصادیِ کشور و تبعیت از مرام سوسیالیستی نبود؛ ملی کردن برای ما ابزاری بود در مقابله با امتیازنامهای که حقوق ما را ضایع میکرد و صاحب امتیاز به استناد آن زور میگفت.
اصل ملی کردن صنعت نفت و قانون اجراییِ آن دو هدف مهم را در نظر داشت، یکی خلاص شدن از بند امتیازنامه و دیگر تحصیل اختیار تولید و استحصال نفت و برخورداری از فروش آن.
هدف اول بالتمام حاصل شد، البته در مقابل تعهد پرداخت غرامت که بحث بر سر میزان و طرز پرداخت آن همچنان ادامه داشت. اما به هرحال اصل ملی شدن به رسمیّت شناخته شد و اسلحۀ امتیازنامه را در دست دشمن از کار انداخت. اما هدف دوم حاصل نشد یا بالتمام حاصل نشد و دولت مصدّق بر سرِ آن رفت.
ترتیبدهندگان کودتا برآن بودند که این هدف، یعنی به دست آوردن اختیار و کنترل نفت یکسره از ذهن ایرانیان و سایر ملتهای صاحب نفت زدوده شود و فراموش گردد.
اما چنان نشد؛ هدف همچنان زنده ماند هرچند که حصول آن در عهدۀ تعویق افتاد. مدت زمانی در حدود بیست سال لازم بود تا تحقق چنان هدفی امکانپذیر گردد و بیست سال از نظر تاریخ یک چشم برهم زدن بیش نیست.
فعالیتهای نفتی بعد از کودتا از سر گرفته شد؛ مصدّق را هم گرفتند، محاکمه کردند و محکوم کردند و او را از صحنۀ سیاست بیرون راندند اما طنین هیمنه و صلابت او در فضای نفت ماندگار شد.
بعد از ملی شدن صنعت نفت
متعاقب کودتا کارشناسانی از کمپانیهای نفتی به ایران آمدند تا از تأسیسات نفتی دیدن کنند. میخواستند مطمئن شوند که همه چیز سرِ جای خودش هست و ماشینآلات دقیق و حساسِ این بزرگترین و پیشرفتهترین صنعت آن روز ـ که نفت بودـ از نهیب تموّجات در طول مدت تعطیلی و توقف فعالیتها، آسیب ندیده است.
آری همه چیز سرِ جای خودش بود؛ پاک و پاکیزه، و همان نظم و ترتیب سابق در پالایشگاه حکومت میکرد الّا این که فضا تغییر یافته بود. آبادان دیگر آن آبادان سابق نبود.
من کمی پیش از ملی شدن نفت به آبادان رفتم. احساسی را که از آبادانِ آن روز داشتم در دیباچۀ دفتر اول خواب آشفتۀ نفت آوردهام. آن آبادان با ملی شدن نفت به تاریخ سپرده شد.
آن کمپانی جامعِ متمرکز (integrated co.) که همه چیز را، از خانه و رستوران و شیر و پنیر و نان و مهندس و بنّا و شاعر و خطاط و نقاش و کاریکاتوریست و روزنامه و مجله، از خود داشت، رخت بربست و به جای آن کنسرسیومی زیر لوای کمپانیهای امریکایی و با رنگ و بویی کاملاً متمایز و مدیریتی نوآیین آمد.
فضای نفت عوض شد؛ شرکتهای اقماری سر درآوردند؛ حالا دیگر بسیاری از کارها به پیمانکاران خارج از نفت ارجاع میشد که خواه و ناخواه سبب بسط تکنولوژی در خارج از محدودۀ نفت بود.
تاثیر ملی شدن صنعت نفت در ایران
شرح و بیان تأثیرات ملی شدن نفت در چهار حوزۀ مختلف، یعنی ایران، منطقه، جهان نفت، و جهان سیاست محتاج مطالعهای درازدامن است و من در فرصت کوتاهی که در اختیار دارم تنها به برخی از نمودهای آن، به عنوان نمونه و نه بر سبیل استقصا اشاره میکنم.
اول در ایران؛ گذشته از تبدیل فضای عمومی و تغییر بسیار مهم در روحیه و نگرش کارکنان نفت که در بالا به آن اشاره کردیم، از نوزادی باید یاد شود که همراه با قانون اجراییِ ملی شدن در نهم اردیبهشت 1330 متولد شد و آن شرکت ملی نفت ایران بود که کلیۀ تأسیسات و داراییهای ملی شده به او واگذار گردید.
درواقع نفت ایران از آن پس دو جنبه پیدا کرد: جنبۀ حاکمیتی که به دولت ارتباط دارد، و جنبۀ مالکیت که به شرکت ملی نفت ایران تفویض گردید. قرارداد کنسرسیوم هم که از راه رسید ناچار بود وجود این نوزاد را تحمل کند.
به موجب مادۀ 17 قرارداد عملیات غیر فنی در حوزۀ عملیات به این شرکت سپرده شد و عملیات فنی را کنسرسیوم به عاملیّت یعنی نمایندگی از شرکت ملی نفت ایران متصدی گردید. راجع به پیچ و خم این قرارداد توضیحات لازم در دفتر سوم خواب آشفتۀ نفت دادهام و در اینجا نمیتوانم وارد آن بحثها بشوم.
در خارج از حوزۀ قرارداد کنسرسیوم هم شرکت ملی نفت ایران اختیار کامل داشت که بر وفق اساسنامۀ قانونیِ خود عمل کند. مشکل در زمینۀ همکاری با شرکتهای نفتیِ خارجی بود که به لحاظ سرمایه و تکنولوژی میبایستی از آنها استفاده شود و راه اعطای امتیاز پس از ملی شدن نفت بسته بود. لاجرم طرح مشارکت و طرح قرارداد خدمت در این زمینه مورد نظر قرار گرفت و برای اجرای آن راهکارهای مناسب تدوین گردید.
بدین قرار ایران اولین کشوری بود از کشورهای نفتخیز که شرکت ملیِ خاصِ خود را ایجاد کرد و قانون نفت نوشت و قرارداد مشارکت و خدمت در زمینۀ نفت ابداع نمود و دیگر کشورهای صاحب نفت در تاریخهای مؤخر به اقتفای ایران عمل کردند.
تاثیر ملی شدن صنعت نفت در منطقه
دوم در منطقه؛ تأثیر ملی شدن نفت ایران در منطقه ـ یعنی حوزۀ خلیج فارس ـ خیلی بارز بود. توضیح آن که کمپانیهای نفتی برای تأمین کمبود حاصل از قطع نفت ایران برنامههای اکتشاف و استخراج را در مناطق همجوار ایران توسعه دادند.
این امر علاوه بر افزایش چشمگیر تولید در عربستان و عراق، مناطقی چون کویت و قطر و ابوظبی را در سلک تولیدکنندگان نفت درآورد و این مناطق که در آن ایام مجموع جمعیتشان به اندازۀ یک محله از محلات تهران نمیشد، در سایۀ درآمد نفت صاحب اسم و رسم شدند و به زودی کشورهای نوظهوری در نقشۀ جغرافیاییِ سواحل خلیج فارس سر درآوردند.
تاثیر ملی شدن صنعت نفت در جهان
سوم در جهان؛ اما تأثیر ملی شدن نفت ایران در جهانِ نفت و روابط میان شرکتهای بزرگ و کشورهای نفتخیز، همین قدر اشاره میکنم که ملی شدن نفت ایران الهامبخش ملتهای دیگر بود که حسّ مقاومت را در برابر تسلط خارجیان تقویت کرد و سطح مطالبات را بالا برد.
تنها پنج شش سال پس از کودتا و رجزخوانیهای کنسرسیوم بود که شرکتهای نفتی درصدد برآمدند قیمت نفت را ـ که اختیار تعیین آن را داشتندـ چند سنت تقلیل دهند. این امر اعتراض کشورهای صاحب نفت را در پی داشت که به تشکیل اوپک (سازمان کشورهای صادرکنندۀ نفت) انجامید.
کشورها از ماجرای ملی شدن در ایران درس آموخته بودند و میدانستند که منافع مشترکِ صاحبان امتیازات خیلی قویتر از رقابتهای تجاریِ آنان است و هیچ کشوری به تنهایی نمیتواند در برابر آنان مقاومت نماید.
اوپک برای این منظور تأسیس گردید که در برابر جبهۀ واحدِ کمپانیهای خارجی جبهۀ واحدی از صاحبان نفت ایجاد شود و در اولین قطعنامههای آن سازمان اعلام شد که نخواهند گذاشت کمپانیها به قصد تنبیه کشوری که با آن اختلاف دارند تولید آن کشور را پایین بیاورند و کمبود آن را از کشور دیگری تأمین کنند.
خواستۀ کشورها در آغاز تأسیس اوپک بیش از این نبود که تقلیل قیمت نفت بدون مشورت قبلی با آنها صورت نگیرد. هرچه زمان گذشت سطح انتظارات و درخواستها بالاتر رفت. در مراحل بعدی اوپک بر آن شد که تعیین قیمت اعلان شدۀ نفت ـ که تا آن زمان منحصراً در اختیار کمپانیها بودـ به مشارکت با دولتها صورت گیرد؛ و باز در مراحل پیشرفتهتر دولتها تصمیم گرفتند که اختیار تعیین قیمت را مستقلاً در دست گیرند.
کامیابیها از ملی شدن صنعت نفت
خلاصه آنکه مطابق سیستم امتیاز این کمپانی بود که تصمیم میگرفت چهقدر تولید کند و به چه قیمت آن را بفروشد و بر حسب میزان تولید حقِ مقطوعی به کشور صاحب نفت میپرداخت؛ ولی بر اثر تحولی که رخ داد آرایش صفوف تغییر یافت.
حالا دیگر کشور صاحب نفت بود که مقدار تولید و قیمت آن را تعیین میکرد و در ازای خدمات و سرمایهگذاریِ کمپانی مبلغی را که به موجب قرارداد مقرر بود، به او میپرداخت. و چنین بود که هدف دوم ملی کردن نفت، یعنی به دست گرفتن اختیار تصمیمگیری و کنترل کامل نه تنها در ایران بلکه در تمام کشورهای نفتخیز عملی گردید.
کامیابیها هرچه بود ریشه در ملی شدن نفت ایران داشت و از ثمرات و برکات آن مایه میگرفت، هرچند که فتحنامهها طبعاً به نام بازیگرانی که روی صحنه بودند نوشته میشد.
تاثیر ملی شدن صنعت نفت در سیاست
چهارم در جهان سیاست؛ اما سخن از ملی شدن نفت ایران در سیاست جهانی، یک موضوع بسیار پیچیدهای است و مطلقاً خارج از صلاحیت بنده. آیا ملی شدن نفت ایران تا چه اندازه در فروپاشیِ امپراتوری بریتانیا مؤثر بود که به تخلیۀ خلیج فارس از قوای بریتانیا و انتقال نقش حفاظت و امنیت جهان عرب در این منطقه از دنیا از بریتانیا به امریکا انجامید؟
میدانم که ملی شدن نفت ایران نیز جزئی از این ماجرای سهمگین تاریخی بود، اما نمیتوانم گفت که فعل و انفعالِ این جزء با کلِ ماجرا و محل آن در سلسلۀ عواملی که به آن نتیجه منتهی شد چه بود.
آنچه روشن است پیش از ملی شدن نفت امریکاییها بسیار کوشیده بودند که جای پایی در نفت ایران داشته باشند و بریتانیا سخت کوشیده بود که چنین چیزی تحقق نپذیرد. من این موضوع را در دفتر چهارم خواب آشفتۀ نفت و ضمن بحث از داستان نفت شمال ایران در دورۀ رضاشاه آوردهام. اختلاف ایران و بریتانیا بر سر ملی شدن نفت بدون مداخلۀ امریکا امکانپذیر شد.
طرح کودتا هم که توسط بریتانیا ریخته شده بود شانس موفقیت پیدا نکرد تا آنگاه که اجرای طرح کلاً به دست امریکا سپرده شد. پس از کودتا چهل درصد سهام کنسرسیوم به امریکاییها رسید و زمام کار عملیات و تصمیمگیری به دست آنان افتاد و راه شرکتهای مستقل نفتیِ امریکا که سهمی در کنسرسیوم نداشتند نیز باز شد.